دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
زغبار یاران دمی دور بگشتم ز طنین جانانه یار لبی تشنه برگشتم گرچه خرابات می ز لعل خوش یار دور بود ولی گه با پیخ تهی وز کنار یار برگشتم شوق وصالش در دلم هویداست کز لعل خوب رویان باده به دست برگشتم ز تنهایی خویش گرچه سکوت میکند فریاد با رخ گلگون ز ساقی قدح بدست بازگشتم در پس هجران لیلی یارب این دل چون کند در خرابات نینوا با پای برهنه برگشتم ز مستان شدم در بیابان آه و فقان که خار خص و مجنون تو برگشتم گرچه هویدا شده رخ بی پناهانم ای یاربم که ویران و تنها ز کوی یار برگشتم خورشید طنین انداز شد در نیم رخ یار که اشک شوق و دلربای بی پروایی برگشتم گرچه این سفر همه سوی تو ز هجران یارم بود اما با دل آسوده ز نشانه خوایم برگشتم در این گیتی مردمانی دیدم چند یکی ز سجاده و یکی جام ز دست برگشتم یکی بیگانه و یکی یار بود با دیگران کز همه جای این فلک من من با تو برگشتم یارب این تشنه دلان کج رو را زیر بال گیر که چون من دیوانه با دلدار یاربم برگشتم یا حق ************* شعر جوای سکوت تقدیم به رهروان بی پایان زندگی روناک عزیز ************* با تشکر از حضور شما سروران موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|